یک جشن و دغدغه‌ زبان مادری

ساخت وبلاگ

برای حضور در جشن دانش‌آموختگی دانشجویان کارشناسی در دو رشته از زیر مجموعه‌های علوم انسانی دعوت شدم. با ذوق فراوان وارد سالن شدم، جایی در کنار دانشجویان انتخاب کرده و نشستم...سعی داشتم تفاوت‌های رفتار و کردار و حتی کلام این ورودی‌های 99 را با زمان دانش‌آموختگی خودم و هم‌دوره‌ای‌هایم موشکافانه درک کنم... و جلوی پرواز ذهنم را به موضوع خیلی کلی، تکراری و گاهی ملال‌آور "چطور، چرا و چه زمانی این طور شد؟!"  بگیرم، که همزمان دعوت مجری از چند دانشجو برای آمدن روی جایگاه و گفتگو به کمکم آمد. از دانشجویان خواسته شد قبل از شروع گفتگو یک بیت شعر به دلخواه و با موضوع آزاد بخوانند...مثل همه حاضران این خواسته را چندان دشوار قلمداد نکردم و منتظر بودم تا ببینم در این لحظه خاص چه شاعرانی در ذهن این عزیزان پر رنگ‌تر هستند. کمی که گذشت نفر اول اظهار کرد که حضور ذهن ندارم، البته امر غریبی نیست که برخی در این مواقع دچار اضطراب می‌شوند، اما با خاموشی نفر دوم، سوم، چهارم و پنجم...جرقه‌ای که مدت‌ها در ذهنم زده و منجر به نگارش پیش‌نویسی در همین مورد شده بود؛ شعله ور شد. بعد از ترک جمع پر شور و نشاط این عزیزان، بار سنگینی روی شانه‌هایم حس کردم، همین شد که بی درنگ شروع به تکمیل یادداشتم کردم.

از ارکان تمدن و فرهنگ ملت‌ها زبان است. از همین رو است که در بسیاری کشورها مردم و حاکمان در تلاشی همسو، از زبان و ادبیات آن مرز و بوم حفاظت می‌کنند.  با نگاهی به کتاب‌های درسی می‌توان دریافت که از گنجینه غنی ادبیات فارسی و متون ادبی کهن یا اصلا استفاده نشده، یا استفاده از آن حداقلی بوده است، این موضوع در مقایسه با آنچه از نسل‌های گذشته در مورد محتوای کتب شنیده‌ایم جای تامل دارد. پیامد این کم لطفی در کنار پیشرفت و توسعه ابزارهای ارتباطی باعث شده که نسل‌های جدید به ویژه از دهه 70 به این سو، بهره بسیار اندکی از این منابع برده و حتی با آن بیگانه باشند. این امر در محدودیت دامنه واژگان، ادبیات کتبی، شفاهی و محاوره این نسل‌ها ملموس است. علاوه براین، به نظر می‌رسد در بحث پویایی زبان و زایش واژگان هم چالش‌های زیادی داشته باشیم.

از آنجا که باید اول یک سوزن به خودم/ مان بزنیم، چندی است سعی کردم با این متون از جمله دیوان حافظ و گلستان سعدی انس داشته باشم. آنچه از رهگذر این تجربه دریافتم این است که آثار ادبی کهن ما نه تنها به توسعه واژگان در ذهن ما و آشنایی با صنایع ادبی کمک می‌کنند بلکه راهگشای ما در مسیر بهبود مهارت‌های توسعه فردی، اصلاح سبک زندگی، ترویج ارزش‌های انسانی و اخلاق نیز هستند. گاهی وقت‌ها پاسخ یک مساله دقیقا در جایی است که فکرش را نمی‌کنیم.

به نظر می رسد، راه حل بسیاری از مسائل ما در حوزه مدیریت، پژوهش، فرهنگ، آموزش و هر حوزه‌ای که به نحوی با افراد یک جامعه و کنش‌ها و واکنش‌های آنها در ارتباط است، ریشه در بهره‌مندی از آموزه‌های این ادبیات غنی دارد.

آنجا که فردوسی در هر گذری از حماسه و تاریخ و اسطوره ما را به خرد ورزی توصیه می‌کند یا سعدی باب‌های گلستانش را "در سیرت پادشاهان" آغاز ...و با "فواید خاموشی"، "تاثیر تربیت" ادامه و با "آداب صحبت" به پایان می‌رساند، در واقع کلاس انسان‌سازی برپا می‌شود که خروجی آن انسان آگاه، متعادل، نوع‌دوست و اندیشه‌ورز  در زندگی و حرفه است.

این همان مسیری است که اجتناب از آن به هر بهانه‌ای و با هر رویکردی بهای سنگینی دارد که کمترین آن به خطر افتادن زبان فارسی و بد اخلاقی‌های حرفه‌ای، علمی و پژوهشی است که گاهی شاهد آن هستیم.

امید که تغییر را از خود و خانواده شروع کنیم و روزانه دقایقی را از ادبیات کهن فارسی بهره‌مند شویم...

مهارت در زبان انگلیسی: نیاز اساسی و ضروری برای کتابداران و دانش‌شناسان...
ما را در سایت مهارت در زبان انگلیسی: نیاز اساسی و ضروری برای کتابداران و دانش‌شناسان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eketabdaranehd بازدید : 15 تاريخ : يکشنبه 6 خرداد 1403 ساعت: 12:22